Saturday, November 12, 2005 | 10:37 PM
معناي فضاي مجازي و ويژگي هاي آن


نوربرت وينر- بنيانگذار علم سايبرنتيک - در کتاب" سايبرنتيک و جامعه" مي گويد که سايبرنتيک از واژه يوناني کوبرنتس (KUBERNETS) به معناي سکاندارکه منشا آن واژه انگليسي گاورنر (GOVERNER) است، اقتباس شده است. وي معتقد است که پيش از آن نيز اين واژه در سده 19 توسط آمپر در اشاره به مفهومي که در علوم سياسي مورد استفاده قرار گرفته است. در تعريف سايبرنتيک، وينر ارتباط گيري و کنترل را به طور توامان دخيل دانسته چرا که معتقد است زمانيکه فرد با شخص ديگري در حال برقراري ارتباط است و پيامي را براي او مي فرستد و طرف مقابل پيام وابسته اي را به فرد باز مي گرداند که حاوي اطلاعاتي است که در آغاز در دسترس او بوده، اين فرآيند ملزم ميزان خاص از کنترل طرفين بر ارتباط و آگاهي از پيام است.

در فرهنگ علوم اجتماعي گولدوکولب نيز سايبرنيتک بدين گونه تعريف شده است: " سايبرنتيک به مجموعه اي از نظريه ها و پژوهش ها اشاره مي کند که توجه خود را به انسان ها، ارگانيسم هاي ديگر و ماشين ها معطوف کرده اند. کانون توجه نظريه ها و پژوهش هاي ياد شده عبارت است از:الف- خود نگه دار و خود کنترلي بودن دستگاه هاي مکانيکي و ارگانيک از راه دستگاه هاي از راه فرآيند باز خورد، ب- پيام رساني و تبادل اطلاعات در دستگاه هاي مکانيکي و اندامي. در مجموع مي توان گفت که سايبرنتيک امروزه موضوعي ميان رشته اي است و از آن در علوم بسيار متعددي مثل رياضيات، الکترونيک، زيست شناسي، جامعه شناسي، روان شناسي، ارتباطات و غيره در جهت شناخت و مطالعه رفتارها، بازخوردها و پاسخ در هر سيستمي استفاده مي شود. تا کنون نيز ترکيب هايي بي شمار و مشتقات متعددي از اين کلمه ساخته شده که همگي پيوند سايبر را با خود به همراه دارند. يکي از اين ترکيبات فضاي مجازي يا همان فضاي سايبرنتيک است.

فضاي مجازي براي نخستين بار توسط ويليام گيمسبون- نويسنده کانادايي رمان هاي علمي- تخيلي- در سال 1982 مورد استفاده قرار گرفت. فضاي مجازي براي گيبسون در حقيقت فضايي تخيلي است که از اتصال رايانه هايي پديد آمده است که تمامي انسان ها، ماشين ها و منابع اطلاعاتي در جهان را به هم متصل کرده اند. اين معنا به صورت تقريبي مشابه معنايي است که ما امروزه از کاربرد لفظ فضاي مجازي در نظر داريم. کينزا فضاي مجازي را براي مثال محيطي بر ساخته از اطلاعات نامرئي- اطلاعاتي که مي تواند اشکال مختلفي به خود بگيرد- تعريف مي کند. وي براي کمک به فهم اين مفهوم سازي و ارائه يک تصوير خوب و مناسب از فضاي مجازي به تعريف اجزاي فضا از طريق اينترنت مي پردازد.

فضاي مجازي را مي توان براي توصيف تمام انواع منابع اطلاعاتي موجود شده از طريق شبکه هاي رايانه اي به کار برد، در حقيقت فضاي مجازي نوع متفاوتي از واقعيت مجازي و ديجيتالي است که توسط شبکه هاي رايانه اي هم پيوند تامين مي شود که با اندکي مسامحه مي توان آن را مترادف با شبکه جهاني اينترنت دانست. اندرسون واقعيت مجازي را "واقعيت خلق شده توسط رايانه" مي داند، واقعيتي که از آن رو مجازي يا مصنوعي است که در دنياي واقعي محيط مادي، مکاني را اشغال نکرده و در اذهان کاربران در نتيجه تعامل با واسط الکترونيکي وجود دارد. واقعيت مجازي واقعيتي است که وجود فيزيکي نداشته توسط نرم افزار توليد مي شود. فضاي سايبر يا مجازي ترکيبي از دو مفهوم، مجزا است که در کنار هم مفهوم واحدي را خلق کرده اند، بنابراين بهتر است براي درک اين مفهوم نخست اين مفهوم واحد را شکسته و جزء به جزء بررسي کرده و سپس مجدداً آنها را در هم ادغام کنيم.

کار را با واژه سايبر آغاز مي کنيم. اين واژه از ريشه يوناني لغت کنترل گرفته شده و به طور ترکيبي در واژه سايبرنتيک به کار رفته است. همانطور که پيش از اين نيز گفته شد مفهوم سايبرنتيک دلالت بر سيستم هاي کنترلي ابر تکنولوژي هاي رايانه هاي به هم پيوسته، تکنولوژي جديد و واقعيات مصنوعي با راهبردهاي دستيابي و کنترل سيستمي دارد.

کاربرد ديگر واژه سايبر در ارتباط با مفهوم ديگري تحت عنوان "ارگانيسم سايبر يا سايبرارگ" است. اين واژه دلالت بر امتزاج ماشين و ارگانيسم انساني و حاصل پيوند بين طبيعت، جامعه و تکنولوژي است.

مفهوم دوم به کار رفته در واژه فضاي مجازي، مفهوم فضا است. معمولاً مفهوم فضا در مقايسه با مفهوم مکان توصيف و تعريف مي شود و بدون شک نخستين وجه تمايزي که در جريان مقايسه مکان و فضا برجسته است، سطح انتزاع اين دو مفهوم است. فضا در مقايسه با مکان مفهومي بسيار انتزاعي و به سختي قابل تصور بوده به طوريکه درک اين مفهوم بدون واسطه درک مکان براي ما موجودات فيزيکي غير ممکن است. در حقيقت همانطور که گل محمدي در کتاب جهاني شدن، فرهنگ و هويت در مقايسه مکان با فضاي بيان مي دارد، در حقيقت فضا دال بر همه جا و مکان دلالت بر جايي معين است و از همين رو است که تصور همه جايي بسيار دشوارتر از جايي خاص است. مکان داراي محتوا است ولي فضا نوعي خلاء است، مکان داراي دو بعد است در حاليکه فضا مفهومي سه بعدي است. مکان مفهومي مرزپذير و قابل محدود شدن اما فضا مفهومي مرکز و تا حدودي نامتناهي است. مکان همواره به تثبيت و تصلب گرايش دارد ولي فضا به سياليت و رها شدگي. تمام خصوصيات ذکر شده را مي توان ويژگي فضاي مجازي، جزءلاينفک آن و ناشي از فضا بودگي آن دانست در حقيقت درک مفهوم فضاي مجازي بدون درک مفهوم فضا و اهميت آن در جهان امروز بي معنا است. در حقيقت فضاي مجازي مانند هر فضايي داراي موقعيت جغرافيايي، فيزيکي يا محدوده سرزميني خاص نيست ولي با اين وجود نوعي واقعيت برجسته در جهان معاصر است، چرا که ما کنشگران انساني هر روزه در آن دست به عمل مي زنيم با آن در تعامل هستيم، از آن ياري مي طلبيم و با او به داد و ستد اطلاعات مي پردازيم. مايکل بنديکت، فضاي مجازي را به عنوان جهاني نو و موازي با جهان واقعي و مخلوق رايانه هاي جهان و ارتباط هاي بين آنان تعريف مي کند. جهاني (يا فضايي) که در آن انباشت جهاني از دانش، سرگرمي، شاخص ها، مقياس ها، کنش ها و از همه پراهميت تر انباشتي از عاملان انساني تغيير يافته و دگرگون شده، شکل يافته است.

در هر حال فضاي مجازي در هر تعبيري و با هر تعريفي، قلمرويي وسيع، بديع و بکر است که براي ساکنان خود امکانات، آزادي ها، فرصت ها، دلهره ها، آسيب ها و محدوديت هاي نويني را به همراه دارد. اهميت اين قلمرو تا حدي است که امروزه برخي انديشمندان صحبت از دو جهاني شدن دنيا معاصر مي کنند. همانطور که جبل عاملي در مقاله اي تحت عنوان "جهاني شدن ها" مفاهيم و نظريه ها" مي گويد: پارادايم دو جهاني شدن ها نگاهي است که در درجه اول بر تمايز بين جهان مدرنيته و جهان جهاني شده تاکيد مي کند و در درجه بعد به تبيين و متمايز کردن دو جهان موازي و در عين حال به هم آميخته واقعي و مجازي مي پردازد.

با اين نگاه مهمترين تغيير جهان معاصر که بنيان تغييرات آينده جهان را مي سازد، رقابتي شدن جهان واقعي و جهان مجازي است. ظهور جهان جديد يعني جهان مجازي، بسياري از روندها و نگرش ها و ظرفيت هاي آينده جهان را تحت تاثير خود قرار مي دهد. اين جهان در واقع به موازات و گاه حتي بر جهان واقعي مسلط شده و عينيت واقعي پيدا مي کند. اين دو جهان داراي داد وستدهاي بيشماري با يکديگر هستند. جهان واقعي با خصايصي مانند جغرافيا داشتن، داراي نظام سياسي خاص بودن، محبوس بودن، طبيعي بودن و غيره از جهان مجازي متمايز مي شود و جهان مجازي نيز در مقابل با خصيصه هايي مثل بي مکاني، فرازمان بودن، تکثر داشتن، قابل دسترس بودن همزمان و غيره از جهان واقعي به طور نسبي جدا مي شود. از نظر عاملي مهمترين تغييري که فضاي دو جهاني يا به عبارتي ديگر ظهور فضاي مجازي و در پرتوي آن شکل گيري جهان مجازي به وجود آورده، تغيير در روابط انساني است؛ جايگزيني روابط چهره به چهره سنتي با روابط مجازي با واسطه رايانه، شايد مهمترين بخش اين تغيير است که در جاي خود بيشتر بدان خواهيم پرداخت.
منبع: تبیان
 
Bottom